محل تبلیغات شما
واسه یکی که آرامش بخش ترین چیز زندگیش نوشتن ـه که تنها رفیق با مرامش نوشتن ـه.که همه ی همدردیش نوشتن ـه. خیلی سخته که نتونه بنویسه.
خیلی سخته که نتونه احساسشو خالی کنه. خیلی سخته وقتی ببینه سد تحمل ش داره میشکنه و نمی تونه بنویسه. خیلی سخته وقتی دو خط می نویسه مادشو پرت میکنه یه طرف. خیلی سخته یه عالمه برگه ی سفید جلوی نویسنده باشه ولی دلش نیاد که بنویسه.
نمی تونم.
نمی تونم بنویسم! 

این نوشته با نهایت "درد" نوشته شده است، با احساس بخوانید!

شخصیت های دور، بابالنگ درازی که هیچ گاه ازآنِ من نشد!

ردپای دختــــــرک!

خیلی ,سخته ,ـه ,بنویسه ,نوشتن ,نمی ,خیلی سخته ,نوشتن ـه ,ـه که ,نمی تونم ,که نتونه

مشخصات

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

Eva's info dictleproyva dsyszisonte درون نوشته های من کار گزاران Judie's info لیدر والیبال گنبد کارمند kindtetdaygeo Otaku stories